معنی شکمبه حیوانات
حل جدول
گویش مازندرانی
شکمبه – عضو اصلی دستگاه گوارشی حیوان
لغت نامه دهخدا
شکمبه. [ش ِ ک َ ب َ / ب ِ] (اِ) شکنبه. معده ٔ حیوانات خصوص-اً حیوانات علفخوار. (ناظم الاطباء). معده ٔ ستور. کرش. معده در غیر انسان. (یادداشت مؤلف). یکی از دو خانه ٔ زیرین دل. (لغات فرهنگستان). اشکمبه.اشکنبه. سیرابی. جانوران علفخوار (گاو، گوساله، گوسفند و غیره) که محل ذخیره ٔ علف در موقع چریدن آنها است. این قسمت در حقیقت اولین بخش معده ٔ نشخوارکنندگان است که در حکم کیسه ای حجیم برای ذخیره است. سیرابی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مترادفات کلمه شود.
- مثل شکمبه، پارچه ٔ سست بافته شده. (امثال و حکم دهخدا).
|| شکم. بطن. (ناظم الاطباء).
حیوانات
حیوانات. [ح َ ی َ] (ع اِ) ج ِ حیوان. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی): و همچنان مردم بفضیلت سخن از دیگر حیوانات جدا گردد. (نوروزنامه). دیگر حیوانات از سگ و گربه و امثال آن هیچ نماند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
نه به تنها حیوانات و نباتات و جماد
هرچه در عالم امر است بفرمان تو باد.
حافظ.
فرهنگ عمید
معدۀ حیوانات علفخوار،
تعبیر خواب
حیوانات: خوشبختی، ثروت اهلی کردن حیوانات: بهره غذا دادن به حیوانات: احساس رضایت حیوان خشک شده: شما خود را برای هیچ و پوچ نگران کرده اید حیوانات وحشی: مشکلات حیوانات خانگی: آسایش - لوک اویتنهاو
فرهنگ معین
(ش کَ بَ یا بِ) (اِ.) معده جانوران علفخوار.
عربی به فارسی
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان , حیوانات یک اقلیم , جانور نامه , جانداران , زیا
فرهنگ فارسی آزاد
حیوانات زاحِفَه، حیوانات خزنده
حیوانات حرث
حیوانات حَرْث، گاو، خر و یابو است که بوسیله آنها زمین را شخم می کنند و یا خرمن می کوبند،
فارسی به عربی
حیوانات
معادل ابجد
843